اگر بگوییم وجه اشتراک تمام بیانات دو سال گذشته رهبر انقلاب، مذمت و تقبیح آمریکا و سیاستهای استکباری آن کشور و همپیمانانش بوده است، سخن گزافی نگفتهایم؛ چه آنجا که ایشان آمریکا را «اتم مصادیق استکبار» دانسته و مبارزه با آن را جزو «مبانی انقلاب و تعطیلناپذیر» ذکر میکنند، و چه آنجایی که مذاکره با آمریکا را ممنوع برمیشمرند، به دلیل «ضررهایی که دارد و فایدهای که اصلاً ندارد».
همچون سخنرانیهای دو سال گذشته رهبر انقلاب که تقریبا در تمام آنها، چهره پلید و خوی استکباری آمریکا ترسیم و تبیین شده است، ایشان در سخنرانی هفته گذشته خود به مناسبت یومالله 13 آبان، ضمن نمایاندن مقصود ملت ایران از شعار «مرگ بر آمریکا»، وجوه منطقی و قانونی آن را هم ذکر کردند.
دلیل تأکید حضرت آقا به تبیین پلشتی آمریکا در این دو سال که به طرز مشهودی در مقایسه با سالهای قبل از آنچه از نظر توصیف کمی و چه به لحاظ تشریح کیفی، افزایش مشهودی داشته است، نیازمند بررسیهای جداگانهای است؛ اما یک نکته دقیق و بسیار حائز اهمیت که قبلاً اینچنین واضح از جانب رهبر انقلاب بیان نشده بود، ذکر «پشتوانه قانونی شعار مرگ بر آمریکا» است.
ملت ایران حداقل چهار دهه است که صریح و رسا شعار مرگ بر آمریکا سر میدهد و بیشک یکی از دلایل عقلی و منطقی انقلاب اسلامی، انزجار از آمریکا و خوی استکباری آن است. رهبر انقلاب علاوه بر بیان اینکه مرگ بر آمریکا «دارای یک پشتوانه و عقبه منطقی، قوی و عقلانی است»، تصریح میکنند که «قانون اساسی ما به شعار مرگ بر آمریکا ناطق است».
اینکه «قانون اساسی» جمهوری اسلامی ایران، «ناطق شعار مرگ بر آمریکا» است از جهات گوناگونی پراهمیت است؛ چرا که وقتی قانون اساسی - میثاق ملی - یک کشور بیانکننده موضوعی باشد، اولین نتیجهاش این است که آن موضوع یک قانون بالادستی شده، به صورت تکلیف برای دولت و ملت درآمده و مطالبهای عمومی و قابل پیگیری در مجامع و محاکم است. اما قانون اساسی ما کجاها «ناطق شعار مرگ بر آمریکا» است؟ ادامه مطلب را بخوانید.
1- مطابق آنچه که به درستی در قانون اساسی کشورمان ذکر شده، دلیل علنی شدن انقلاب اسلامی در سال 1342، یک «توطئه آمریکایی» بوده است. در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است:
«اعتراض در هم کوبنده امام خمینی به توطئه آمریکایی «انقلاب سفید» که گامی در جهت تثبیت پایههای حکومت استبداد و تحکیم وابستگی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران به امپریالیزم جهانی بود عامل حرکت یکپارچه ملت گشت».
و باز هم مطابق قانون اساسی، عامل دیگری که باعث پیوند بیشتر امام و امت شد، وضع قانون شرمآور کاپیتولاسیون بود. در واقع، «طلیعه نهضت» اسلامی در دهه چهل شمسی،«نه» بزرگ به آمریکا و سیاستهای استکباریاش بود. باز هم در مقدمه قانون اساسی آمده است:
«علیرغم تبعید امام خمینی از ایران در پی اعتراض به قانون ننگین کاپیتولاسیون (مصونیت مستشاران آمریکایی) پیوند مستحکم امت با امام همچنان استمرار یافت و ملت مسلمان و به ویژه روشنفکران متعهد و روحانیت مبارز راه خود را در میان تبعید و زندان، شکنجه و اعدام ادامه دادند».
2- انزجار ملت ایران از آمریکا و خوی درنده سردمداران این کشور، قانونگذاران اساسی کشورمان را بر آن داشت تا علاوه بر مقدمه قانون اساسی، در جای جای اصول قانون اساسی، باز هم بر پرهیز از گرایش به آمریکا در هر نوع و شیوهای تأکید و تصریح کنند.
در اصول یکصد و پنجاه و دوم تا یکصد و پنجاه و چهارم قانون اساسی که سیاست خارجی کشورمان تبیین شده، انزجار از سلطهگری و استکبارورزی آمریکا به وضوح قابل مشاهده است. در اصل یکصد و پنجاه و دوم قانون اساسی آمده: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز متقابل با دول غیرمحارب استوار است».
بر کسی پوشیده نیست که سلطهجوترین کشور حال حاضر دنیا که در یک قرن گذشته، دست به غارتها، سلطهها و چپاولهای بیشماری در سرتاسر عالم زده است، آمریکا است. تنها تعداد کشتههای جنگهای به راه انداخته شده توسط آمریکا، طی یک قرن گذشته، چند ده میلیون نفر است. خسارتهای مالی، فرهنگی، روحی، روانی و ... اقدامات آمریکا، همگی مؤید خوی درنده، سلطهگر و استکبارورز آمریکاست که به تصریح اصل پیشگفته قانون اساسی، ملت و دولت ما آن را نفی کرده و به آن مرگ میگویند؛ این هم بخشی دیگر از تصریح قانون اساسی کشورمان به شعار «مرگ بر آمریکاست».
3- از دو بند پیشین که بگذریم، پر بیراه نیست اگر بگوییم مطابق قانون اساسی کشورمان، یکی از پایههای نظام جمهوری اسلامی ایران، «مرگ بر آمریکا» است. اصل دوم قانون اساسی، شش پایه را برای جمهوری اسلامی برشمرده که یکی از راههای برقراری و استمرار و دوام این شش ستون نظام جمهوری اسلامی ایران، «نفی هرگونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری» است.
این متن مترقی قانون اساسی برگرفته از آیه نفی سبیل است: لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا / آیه 141 سوره نساء. «نفی سبیل» تأکیدی قرآنی است بر عزت مسلمانان. مطابق این قاعده قرآنی - فقهی، خداوند هیچگونه تسلطی بر مسلمانان را ثبوتاً و اثباتاً، جایز نشمرده و هرگونه راه استیلای بر مسلمین را بسته است. فتوای تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی و نفی قانون کاپیتولاسیون از سوی امام خمینی (ره)، برگرفته از همین اصل اساسی بوده که بنیان روابط خارجی حکومت اسلامی با سایر حکومتها را شکل میدهد.
امام (ره) در کتاب تحریرالوسیله ذیل این قاعده، حکم و امر بسیار مهمی بیان میکنند: «اگر روابط تجاری با کفار موجب ترس بر حوزه اسلام شود ترک این روابط بر تمام مسلمانان واجب میشود. در اینجا فرقی میان استیلای سیاسی یا فرهنگی و معنوی دشمن وجود ندارد.
اگر روابط سیاسی که بین دولتهای اسلامی و دول بیگانه بسته میشود و برقرار میگردد موجب تسلط کفار بر نفوس و بلاد و اموال مسلمانان شود یا باعث اسارت سیاسی اینها گردد، برقراری روابط حرام است و پیمانهایی که بسته میشود باطل است و بر همه مسلمین واجب است که زمامداران را راهنمایی کنند و وادارشان نمایند بر ترک روابط سیاسی این چنانی هر چند به وسیله مبارزه منفی باشد».
4- تأکید قانون اساسی بر نفی سلطهپذیری، که بخشی از آن در سه بند پیشین ذکر شد، تنها قسمتی از قوانین لازمالاجرای کشورمان متناظر با شعار مرگ بر آمریکا است.
4- تأکید قانون اساسی بر نفی سلطهپذیری، که بخشی از آن در سه بند پیشین ذکر شد، تنها قسمتی از قوانین لازمالاجرای کشورمان متناظر با شعار مرگ بر آمریکا است.
نانوشته پیداست که در عصر کنونی، آمریکا جرثومه سلطهگری است و تمام قوانین ایرانی ناظر به نفی سلطهگری، اگر تنها یک مصداق مبرهن داشته باشد، آن نفی آمریکا است؛ مرگ بر آمریکا، یعنی عینیت بخشیدن به همین قوانین مصوب و لازمالاجرا.
همینجا ذکر این مطلب خالی از لطف نیست که، بیان مطالب حضرت آقا راجع به «مرگ بر آمریکا»، علاوه بر تبیین دقیق مفهوم این شعار، از این حیث که ایشان ولیفقیه و بالاترین مقام کشورمان هستند، وفق قانون اساسی بار حقوقی هم دارد. به بیان دیگر، چون رهبر انقلاب شعار مرگ بر آمریکا را مصداق بارز استکبارستیزی ایرانیان دانسته و بر استمرار این شعار پرشعور تأکید داشتهاند، بر تمام دستگاههای نظام به لحاظ شرعی و حقوقی، فرض است که «مرگ بر آمریکا» را سرلوحه همه اقدامات و تصمیمگیریهای خویش قرار دهند. راجع به اهداف و سایر ابعاد «مرگ بر آمریکا»، گفتنیهای بسیار دیگری هم هست که موجزترین و بهترین آنها در بیانات هفته گذشته رهبر معظم انقلاب ذکر شده است.
5-آخرین نکته اینکه، اگر شعار مرگ بر آمریکا، تنها یک شعار میبود، قطعاً نظام سلطه در پی حذف آن بر نمیآمد. «مرگ بر آمریکا»، اکنون به منزله عمق استراتژیک و خاکریز جمهوری اسلامی ایران است که در سرتاسر عالم فراگیر شده و آمریکا و همپیمانانش به خیال خودشان در پی نابودی یا حداقل جلوگیری از گسترش روزافزون آن هستند؛ اما مگر میشود فطرتهای پاک انسانی را از مرگ گفتن بر «شیطان بزرگ» بازداشت؟
همانطور که در صدر این یادداشت هم نوشته شد، تأکید قانون اساسی به عنوان بالاترین سند حقوقی کشور بر شعار «مرگ بر آمریکا»، این شعار را اصطلاحاً قابل دادخواهی هم میکند؛ به این معنا که اگر احیاناً هر کدام از دستگاههای اجرایی، قضایی و قانونگذاری کشور، خدای ناکرده به هر شیوهای درصدد حذف و یا حتی تضعیف این شعار برآیند، متهم محسوب خواهند شد.
محمدصادق فقفوری